بررسی اثر و نقش آرامش در رشد شخصیت که بوسیله یاد خدا شکل می گیرد.
وقتی سخن از شخصیت به میان میآید، تعاریف گوناگونی در ذهن ما مرور میشوند. از آنجایی که شخصیت یک مفهوم کلی است همانند همه مفاهیم کلی و اساسی، تعریف مشخصی را نمیتوان برای آن در نظر گرفت. چرا که بینش و باور درونی هر فرد بر روی تعریفی که از شخصیت ارائه میدهد متفاوت از دیگری است. در مقاله نقش آرامش در رشد شخصیت بوسیله یاد خدا ، بیشتر با این موضوعات آشنا خواهید شد.
شخصیت از دیدگاه روانشناسان نیز مختلف تعاریف متعددی دارد. به همین دلیل است که روانشناسان هنگام بحث در مورد شخصیت بیش از هر چیز دیگری به تفاوت های فردی توجه دارند. زیرا این تفاوتهای فردی، منشا ایجاد تمایز یک فرد از افراد دیگر است. از این رو در مقاله بررسی اثر و نقش آرامش در رشد شخصیت که با یاد خدا شکل می گیرد. قصد داریم اطلاعاتی در خصوص این که شخصیت چه مفهومی دارد را در نقش آرامش در رشد شخصیت بوسیله یاد خدا با شما در میان بگذاریم.
تعریف شخصیت
لغت شخصیت (personality) از ریشه لاتین (persona) که به معنی “نقاب و ماسک” است. در این نوشته در مورد بهترین تست های شخصیت کاملا توضیح دادیم. ریشه لاتین این کلمه اشاره به ماسک و نقابی دارد. که بازیگران یونان و روم قدیم به صورت خود می زدند. با گذشت زمان نیز معنای آن گسترده تر شده است. به نقشی که بازیگر یک فیلم به ایفای آن میپردازد. گفته میشود. اما در مجموع میتوان گفت :
شخصیت مجموعهای از بینش، باورها و اعتقادات هر فرد است. با صفات و ویژگیهای رفتاری همراه میشود.
منظور از آموخته شدن نیز مجموعهای از رفتارهایی است که باید در طول زندگی و مخصوصاً در سالهای اولیه زندگی به انسان آموخته شود. بنابراین ویژگیهای وراثتی و ژنتیکی و آنچه که به صورت خودکار مانند ضریب هوشی در وجود یک انسان شکل میگیرد، به شخصیت انسان مرتبط نیست و یا به عبارت دیگر در تعریف آن قرار نمیگیرند.
مفهوم شخصیت
منظور از عبارت نسبتاً پایدار در تعریف شخصیت نیز این است. که وقتی یکی از ویژگی های یک فرد، شاد بودن اوست. بنابراین این فرد در گروه افرادی که از نظر روانی شخصیتی شاد دارند. قرار میگیرد. اما اگر این فرد تحت شرایط خاصی مانند از دست دادن یکی از عزیزان خود قرار گیرد. برای مدتی غمگین و حتی به نوعی افسرده میشود. هر چند ویژگی روانی آن شخص در حقیقت شادی است. اما باید در نظر داشت که موضوع غمگین بودن او موقتی و یک واکنش کاملا طبیعی است.
به عنوان مثال دیگری فردی را تصور کنید. که انسان بسیار آرام و صبوری بوده و از امنیت و ثبات شخصیت خاصی برخوردار است. ولی این فرد تحت شرایط ویژهای خشمگین و عصبانی می شود. و از کوره در میرود. این خشم و عصبانیت گذراست و در واقع ویژگی شخصیتی این فرد همان آرامش است. علت این تغییر رفتار نیز ناشی از آن است. صفات انسانها به صورت طیفی است. هر فرد با توجه به ویژگیهای خود از نظر شخصیتی هر فرد در جایی از آن قرار میگیرد. در نقش آرامش در رشد شخصیت بوسیله یاد خدا توضیح می دهیم.
جنبه های صفات شخصیتی
وقتی راجع به صفات شخصیتی صحبت می شود. بحث درباره چیزی است. که تا حدودی می شود. هر فرد را با توجه آنها شناخت. به عبارت دیگر در برخی از مواقع ذات فرد با تظاهر و نمایشی که انجام میدهد متفاوت است. به همین جهت است که گاهی اوقات وقتی بحث شخصیتی مطرح میشود. مقصود نه تنها جنبههای آگاه و ناآگاه بلکه جنبه های پنهانی است. که گاهی به صورت عادت خود را نشان می دهند. گاهی نیز بدون توجه به صورت خودکار رفتار یا واکنش و پاسخی را که باید به شرایط و موقعیت داشته باشد. را نشان می دهد.
منظور از بینش نیز جهانبینی و نگاهی است. که هر شخص بر خود و دیگران و جهان پیرامون خود دارد و بر مبنای آنها است که نظام باورها و اعتقادات او شکل می گیرد. و طرز تلقی و نگرش او خود را به صورت مجموعه ای از صفات و ویژگیهایی نشان میدهد. که آن شخص با آن ها شناخته و پذیرفته می شود.
چه عواملی در به وجود آمدن شخصیت تاثیر گذار هستند؟
وراثت
صفات و خصوصیاتی که از طریق ژن منتقل می شوند.. و نقش مهمی در شکل گیری شخصیت افراد دارند. وراثت نامیده می شوند. گرچه پاسخی وجود ندارد که از نظر شخصیتی انسان چقدر میتواند ویژگیهای ارثی داشته باشد. ولی بسته به اینکه کدام گروه از صفات انسانی مورد بحث باشد. می توان تا حدودی به آن جواب داد.
شخصیت
به عنوان مثال وقتی راجع به هوش صحبت میکنیم گرچه ضریب هوشی یک صفت شخصیتی نیست ولی حدود ۸۵ تا ۹۰ درصد این ویژگی ارثی است. اگر هم بحث افسردگی مطرح باشد احتمال وراثتی بودن آن حدود ۲۰ درصد است. در حالی که بررسی ارتباط افسردگی با شیدایی و سرخوشی این احتمال را تا مرز ۳۵ و ۴۰ درصد هم می رساند.
بنابراین هر چند درباره صفات و ویژگیهای شخصیتی هر فرد، اطلاعات نسبتا دقیقی داریم. اما چون هیچ گاه نمیتوان این مجموعه از اطلاعات را به صورت جمعی در آورد و فرآیند و دستاوردی از آن برآورد کرد. از این رو پاسخ به این سوال که چه مقدار از شخصیت ارثی است احتمالاً بحث علمی نخواهد بود. البته در شکلگیری برخی از صفات عامل ارثی نقش مهمی دارند که در این مورد میتوان به خلق و خو یا خشم و عصبانیت و … نیز اشاره کرد.
محیط
تاثیر عوامل محیطی حاصل جو محیط هایی است که فرد از ابتدای تولد در آنها زندگی کرده است. خانواده و مدرسه از جمله مهمترین این محیطها هستند. افرادی که در این محیط حضور دارند نقش مهمی در رشد و شکل گیری شخصیت در سالهای اولیه زندگی دارند. تحقیقات نشان میدهد. تفاوت های فردی باعث شده است. تا تاثیر محیط های یکسان بر روی شخصیت افراد گوناگون، متفاوت باشد. و شاید به همین دلیل است. که هنگام صحبت درباره شخصیت بیشتر به تفاوت های فردی اشخاص توجه می شود. و همین موضوع در نقش آرامش در رشد شخصیت بوسیله یاد خدا اشاره شده است.
اساس شخصیت چگونه شکل می گیرد؟
مجموعه بینش هر فردی، نظام باورها و اعتقادات اوست. همراه با صفات، ژنتیک، محیط، یادگیری مشاهده ای و ویژگیها و رفتارهایی است. که در فرد پایدار می باشد. و شخصیت او را شکل داده است.
شخصیت پدیده ای است. که در ابتدای زندگی تا 18 سالگی شکل میگیرد. افراد با توجه به شرایط گوناگون امکان دارد که دچار اختلالات شخصیت شوند یا شخصیت سالمی را شکل دهند. بصورت خودکار و ناخودآگاه بسته به شرایط محیطی، شخصیت خود را نشان میدهند. مثلا بعضی افراد دارای ویژگیهای شخصیتی می باشند. مانند غم، شادی، افسرده، وسواسی، نمایشی، خودشیفته، وابسته یا کاریزماتیک هستند. با این ویژگیهای جمعی میتوان به جمع بندی از یک شخصیت واحد رسید. اما بینش فردی چیست؟ بینش یک انسان، جهان بینی ما نسبت به جهان است که بر اساس باورهای ما در جهان خود را بصورت مجموعه ای از صفات نشان میدهد و در زیر مجموعه آن هنجارها و ناهنجاریها شکل می گیرد.
مجموعه صفات و ویژگی پایداری که از ما سر می زند (کاراکتر)، مجموعه ای از ویژگیهای باوری و اعتقادی با رفتار و گفتار ما است که بار اجتماعی و چهارچوب آداب و ادب اجتماعی دارد اما خلق و خوی ما یک ریشه شدید ارثی دارد و در شرایط عادی پاسخ و عکس العمل ما می باشد. با توجه به تعریف شخصیت، بهتر است بدانیم انسان تنها موجودی است که باید شدن و بودن خود را بیاموزد. در واقع گربه برای گربه شدن تلاشی نمیکند، اما انسان باید برای کاریزماتیک بودن و رفتارهای هنجار انسانی تلاش میکند. در تکامل موجودات چه گیاهان و چه حیوانات ماهیت مشخص است و بُعد وجود خود را نشان میدهد اما انسان به این منوال نیست. انسان ابتدا وجود پیدا میکند و بعد ماهیت خود را نشان می دهد.
چگونگی شکل گیری شخصیت
این فرایندی که یک انسان را دارای شخصیت های هنجار انسانی و اجتماعی می کند پرسه طولانی دارد. شکل گرفتن شخصیت و همان تکامل آن معمولا تا 18 سالگی می باشد. بعد از آن پخته تر می شود. شخصیت هر فردی تحت تاثیر واقعیت های حاکم بر هر جامعه ایی است. پس از آن بر اساس عقاید شکل گرفته در ذهن هر فرد رشد پیدا می کند. مکانیزم های دفاعی به دلیل ضعف هایی که ممکن است در شخصیت هر فردی باشد (مکانیزم های دفاعی مثل انکار، فرافکنی، جابه جایی)، دلیلی برای آسیب های روانی هم می باشند.
اختلال در شخصیت به چه معناست؟
به طور کلی عبارت است. از تجارب درون ذهنی و رفتاری با دوامی که دور از معیارهای فرهنگی فرد است. نفوذی غیر قابل انعطاف دارد، در طول زمان تغییر نمی کند. و باعث ناراحتی فرد و مختل شدن کارکردهایش می شود. اختلال شخصیت اختلالی شایع و مزمن است. به طوری که گسترش آن در جمعیت عمومی 10 تا 20 درصد تخمین زده می شود.
اختلالات شخصیت صرف نظر از خفیف یا شدید بودن آن ها، تمام جنبه های زندگی و روابط بین فردی را تحت تأثیر خود قرار می دهد. اختلالات شخصیت از این جهت حائز اهمیت اند. که می توانند. زمینه ساز سایر اختلالات روانپزشکی است. عبارتند از: مصرف مواد، خودآزاری ، اختلالات عاطفی، اختلال خوردن و اضطراب شوند. و همچنین در نتایج درمانی بسیاری از سندروم های بالینی تداخل نموده و میزان مرگ و میر را در این بیماران افزایش می دهند.
رشد شخصیت وراهکارهایی برای پیشرفت فردی
افکار هرفرد،اخلاق وسایر خصوصیات شخصی شما که در مجموع شروع به رشد می کنند وبا بالارفتن سن تقویت وتکمیل می شوند شخصیت را تشکیل میدهند.در هر سنی که باشید می توان ایرادات شخصیت را شناخت وبرطرف کرد ودر جهت اصلاح ورشد شخصیت خود گام بردارید. رشد شخصیت وعشق ورزی به خود از مهمترین راه های پیشرفت در زندگی هستند.هر اندازه شخصیت خود را بهبود دهید،در زمینه بهبود فردی گام مهمی برداشته اید و زندگی زیباتری خواهید داشت.برای اصلاح رفتارهای خودتان نکات زیر را یاد بگیرید:
بهبود فردی چیست
بهبود فردی در واقع به مهارتهای افراد در طول زندگی مربوط میشود. انسانها باید بتوانند مهارتهایشان را افزایش دهند و به پیشرفت فردی برسند.
توسعه فردی
توسعه فردی فرایندی است که در طی آن تواناییهای خود را میتوان افزایش داد، هدف از این تواناییها را در زندگی فردی باید یافت و ان ها را تکامل بخشید.
در این دو فرایند شما روی خود سرمایه گذاری کرده و برای بهبود و توسعه فردی برنامه ریزی میکنید تا بهترین خودتان شوید.
در اینصورت روابط و کل زندگیتان دگرگون خواهد شد.
بهبود جسمی
توسعه جسمی، درباره آمادگی جسمی است. و شامل مواردی مانند: روش زندگی، تغذیه، پیشگیری و درمان بیماریها، استراحت است.
بهبود ذهنی
این حیطه گسترده است و شامل موارد زیر است:
- مدیریت و کنترل زمان و انرژی
- مدیریت اضطراب
- اعتماد به نفس و عزت نفس
- مهارتهای حل مسئله و مطالعه
- کنترل ذهن و تفکر مثبت
- مهارتهای ارتباطی و انگیزشی
بهبود فردی منجر به تصمیمات بهتر و انتخابهای صحیح و تغییرات درست و مثبت در زندگی میشود. در نتیجه موفقیت را به دنبال دارد. که در مقاله نقش آرامش در رشد شخصیت بوسیله یاد خدا به آن تاکید شده است.

داشتن آرامش بعنوان کلید و رمز رشد شخصیت
برای اینکه توضیح دهیم: آرامش چیست؟ در ابتدا باید بدانید که مفهوم کلمه آرامش (PEACE) در نظر افراد معنای متفاوتی دارد.
آرامش میتواند آن چیزی باشد. که افراد همیشه در جستجوی آن هستند. با توجه به همین موضوع فعالیتهای مختلفی برای رسیدن به آن انجام میدهند.
با وجود اینکه آرامش ابعاد مختلفی دارد. اما مهمترین بخش آن، از نوع درونی است. که برای رسیدن به امیدواری ، حس خوشبختی و حضور در جامعه بدون ترس لازم میباشد.
آرامش در مفاهیم مختلفی مانند، همکاری، اعصاب آرام، احترام و عدالت ریشه دارد.
زندگی ما انسانها با تمام دغدغهها و اختلافهایی که با یکدیگر داریم سرشار از حس خشونت و هرج و مرج است. برای اینکه از تمام این مشکلات و ناآرامیها راهیی پیدا کنیم. همه به دنبال پیداکرده راهی برای رسیدن به آرامش هستیم.
آرامش چیست؟ تعریف آکادمیک آرامش
مفهوم لغوی آرامش در زبان پارسی به معنای آرمیدن است. هر زمان که نام آرامش ذکر میشود در ذهن بعضی، سستی و استراحت و بی دغدغه بودن تجسم میشود البته تقصیری هم ندارند! چرا که از کودکی در پاسخ به سوال آرامش چیست به ما همین جواب را دادهاند.
اگر از پدر یا مادرمان بپرسیم که چگونه آرامش کسب کنیم احتمالا به ما بگویند که بخواب، استراحت کن مقداری آب بنوش و راهکارهایی این چنینی. آرامش را در جسم انسان میبینند و از مفهوم واقعی آن بی خبر اند. خیلیها هم اعتقاد بر این دارند که کار و زندگی حتما باید درگیر استرس و اضطراب باشد تا آن کار به درستی انجام شود و یا اگر استرس نداشته باشیم انگار درست کار نکردهایم! خیلی وقت ها آرامش به عنوان یک مفهوم پست و بی ارزش در جامعه ما جا افتاده است. و این تعبیر از ریشه و بنیاد غلط اندر غلط است!
قدرت آرامش
کسی از شما هست. که به فیزیک اعتقاد نداشته باشد؟ مثلا اعتقاد نداشته باشد. که اگر انسانی با تن برهنه روی ذغال داغ بخوابد خواهد سوخت؟ یا اگر یک دریل قدرتمند را روی سر انسانی بگذاریم. و با مته سعی به سوراخ کردن جمجمهاش داشته باشیم. کسی هست که بگوید هیچ تاثیری روی آن ندارد؟ فکر نمیکنم.
یک مدرس و دانش پژوه فیزیک هم نباشید. و به تمام این موارد باور کامل دارید. و میدانید. که امکان پذیر نیست. اما نیم نگاهی به راهبان شائولین یا مرتاضهای هندی بیندازید. همه این کارهایی که گفتم به همراه هزاران کار غیر ممکن دیگر را بدون هیچ حقه و خراشی و بدون احساس کوچکترین درد انجام میدهند. و خودمان هم نمیدانیم که به چه صورت؟! اما فکر میکنید. که راز کار آنها در قدرت بدنیشان است؟ بعضیهایشان انقدر نحیف و لاغر هستند. که گویی نای بلند شدن هم ندارند.
قدرت اصلی آنها در آرامش ذهنشان است! در پاسخ به سوال آرامش چیست باید بگویم که آرامش برخلاف این تصور که نوعی ضعف است آنقدر قدرت دارد که میتواند قوانین فیزیک را نیز نقض کند!!
تاثیرات آرامش
در عجبم که انسانها با اسلحه به دنبال دفاع از خود هستند در صورتی که قدرتمندترین سلاح جهان در اختیار همه آنهاست! ذهن بشر به قدری قدرتمند است. که فیزیک را نقض میکند. ثروتمندتان میکند و به اندازه دهها ابرکامپیوتر کوانتومی در بدن شما فعالیت انجام میدهد.
در پاسخ به سوال آرامش چیست میتوانم بگویم که آرامش قدرت بی انتهای زندگی و هنری است که هر انسان باید راه و رسم آن را بیاموزد تا به درستی بتواند زندگی کند و در میان تلاطم زندگی نشکند. نمیگویم که راهب شوید و بر قوانین فیزیک غلبه کنید اما اگر میخواهید زندگی کنید باید آرمیدن را یاد بگیرید. در این صورت است که میتوانید تمرکز کنید، کار کنید تلاش کنید و پیشرفت کنید. آگاه باشید که نا آرامی سمی کشنده است که مدتی طول میکشد تا شمارا زجر کش کند. در ابتدا عقل شما را ضایع میکند و سپس در طی تمام زندگیتان شمارا ذره ذره از درون نابود کرده و میپوساند و نه میگذارد که درست زندگی کنید و نه درست بمیرید!
چرا یاد خدا آرامبخش دلهاست؟
آثار ذکر در سازندگى روحى و اخلاقى
ذکر و یاد خدا آثار سازنده روحى و اخلاقى فراوانى دارد که یاد متقابل خدا از بنده، روشنى دل، آرامش قلب، ترس از (نافرمانى) خدا، بصیرت و شناخت شیطان، بخشش گناهان، و علم و حکمت از جمله آنهاست.
ذکر خدا، ازیادبردن هستى محدود خویش در رهگذر یاد اسماء الهى است و تداوم و استمرار آن، زنگار گناهان را از روى دل مىزداید؛ زیرا غفلت و فراموشى حق تعالى، ساحت دل را مکدر مىکند. از اینجاست که یکى از رسالتهاى اولیاى الهى و کتابهاى آسمانى، برطرف کردن این کدورت و تاریکى است و به همین علت «ذکر» را از اوصاف پیامبر و از نامهاى قرآن شمردهاند؛ چنانکه قرآن مجید به ذکر بودن پیامبر صلیاللهعلیهوآله چنین اشاره مىکند:
«…قد انزل الله الیکم ذکرا رسولا یتلوا علیکم آیات الله…»: «خداوند ذکرى (رسولى) را به سوى شما فرستاد تا آیات خدا را بر شما تلاوت کند».
قرآن مجید تنها نسخه شفابخش اضطراب را یاد خدا مىداند و تنها پاسخ نداى فطرت را ذکر خدا مىبیند. ولى مقصود ذکر قلبى است نه ذکر زبانى
مقصود اصلى، ذکر قلبى است نه ذکر زبانى. ذکر زبانى زمینه است براى پیدایش ذکر قلبى و آرامش با ذکر قلبى مشکلات را حل مىکند.
همچنین از نامهاى قرآن مجید ذکر مىباشد: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون»: «ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم و آن را حفظ خواهیم کرد».
وجه نامگذارى پیامبر صلیاللهعلیهوآله و قرآن به ذکر این است. که موجب یادآورى خداوند متعال هستند. زیرا یادآورى منوط به دانش قبلى است. و این پیامبران و کتابهاى آسمانى هستند. پرده غفلت و فراموشى را از روى دل کنار بزنید. تا نور الهى را بدان بتابد. بنابراین یاد خدا انسان را از حضیض مادیت به اوج معنویت مىرساند و امید را در انسان زنده مىکند و یأس و ناامیدى را که از تنگناهاى زندگى مادى و معادلات بشرى ناشى مىشود، برطرف مىکند.
ذکر خدا ارتباط معنوى عبد سالک با رب مالک است. و این انسان است. که نباید خود را وقف زندگى مادى کند. مقصد را در خود و دنیاى خود محدود سازد. بلکه باید خود را براى سفر پر فراز و نشیب ابدی آماده و مهیا کند.
ذکر خداوند آثار و ثمرات اعجابآور و باشکوهى دارد که هریک از آنها در سازندگى روحى و اخلاقى انسان تأثیر به سزایى دارد. عمدهترین این آثار و ثمرات به شرح زیر است:
1- یاد خدا نسبت به بنده
اولین اثر یاد خدا این است که خداى متعال نیز انسان را یاد مىکند: «فاذکرونى اذکرکم…»: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم». از اینکه در این آیه شریفه یاد خداوند متعال، منوط به یادکردن بنده شمرده شده است. یک نکته دقیق فهمیده مىشود. و آن عبارت است.
از تصور دو نوع ذکر از طرف خدا:
الف: ذکر عام
ب: ذکر خاص
قرآن مجید تنها نسخه شفابخش اضطراب را یاد خدا مىداند و تنها پاسخ نداى فطرت را ذکر خدا مىبیند
ذکر عام عبارت است از هدایت عام الهى که شامل تمام موجودات میشود و اختصاص به گروه خاصى ندارد؛ شاهد آن نیز، آثار ذکر عام الهى در پهنه گیتى و اعطاى مواهب و عطایاى گوناگون خداوند به تمام ممکنات است. این یاد همگانى که فیض مستمر الهى است، هرگز قطع نمىشود.
اما ذکر خاص به بندگان خاص و ذاکر تعلق دارد و یک نوع توجه و لطف است از جانب خداوند متعال.
2- روشنى دل
خداوند؛ ذکر خویش را موجب نورانى شدن و بیدارى دلها مىداند. مردن دل و افسردگى از هولناکترین بیروزیهاست؛ به طورى که حضرت على اولین سفارششان به امام حسن مجتبى (علیهما السلام) – در نامهاى که به ایشان نوشتهاند – این است که بیش از هرچیز به آبادانى دل خویش بپردازد: «فانى اوصیک بتقوى الله -اى بنى- و لزوم امره و عماره قلبک بذکره…»: «دلبندم! تو را به تقوا و التزام به فرمان خدا توصیه می کنم. به آباد کردن قلب و روح با ذکر او و چنگ زدن به ریسمان الهى توصیه مىکنم…».
یکى از موثرترین عوامل علاج مرگ دل و احیاى دوباره آن، پناه بردن به ذکر خداست. ذکر حق نور است. و مداومت در آن، قلب را از تاریکى و ناامیدى و قساوت نجات مىدهد. شفافیت و لطافت و درک و شور و عشق به آن مىبخشد و گرمى و تپش و نشاط تازه در آن مىدمد.
این ثمره ذکر را حضرت على علیه السلام چنین گوشزد مىکند:
«ان الله تعالى جعل الذکر جلاء للقلوب تسمع به بعد الوقره و تبصر به بعد العشوه و تنقاد به بعد المعانده…»: «خداوند متعال یاد خویش را جلاى قلبها قرار داده ست. که در اثر آن گوش، پس از سنگینى مىشنود. و چشم پس از کمسویى مىبیند. و بدین وسیله پس از لجاجت و دشمنى منقاد و رام مىگردد».
3- آرامش قلبی
سومین اثرى که براى یاد خدا بیان مىشود آرامش دل آدمى است. به تعبیر قرآن طمأنینه و سکون قلب از جمله آثار مستقیم یاد خداست: «الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکر الله تطمئن القلوب»: «کسانى که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خداست، بدانید تنها با یاد خدا دلها آرام مىگیرد».
یاد خدا داروى معنوى اضطراب و افسردگى است. که از نظر روانشناسى علل آن می تواند. ترس از آینده مبهم، نگرانى از شکست خوردن، ترس از بیماریها و نگرانى از عوامل طبیعى باشد. گذشته از مسأله بیمارى اضطراب، آرامش طلبى در فطرت انسان ریشه دارد. و در سرشت انسانها حس آرامش جویى نهفته است. و بسیارى از فعالیتهاى آدمى در حقیقت پاسخ به نداى الهى فطرت است.
رسیدن به آرامش هدف همه انسانها است
وقتى به زندگى خود و بسیارى از افراد نظر مىکنیم، مىبینیم هدف بسیارى از کارهاى ما دستیابى به گوهر گرانبهاى آرامش است؛ یعنى انسانها در طول زندگى خود تلاش مىکنند تا به آرامش خاطر و طمأنینه نایل شوند. در این نقطه بین انسانها اشتراک نظر وجود دارد، ولى اختلاف نظر در تعیین و تشخیص چیزهایى است که به زندگى آرامش مىبخشد. که همین مقاله با عنوان بررسی اثر و نقش آرامش در رشد شخصیت که با یاد خدا شکل می گیرد. بر آن اشاره می کند.
بسیارند کسانى که این گوهر نفیس را در گرو ثروت اندوزى و رفاه مادى مىدانند. و آرامش گمشده خود را در آن مىجویند. و به قول خودشان، پشت خود را مىبندند. تا براى عمرى، خیال آسوده و آرامش خاطر داشته باشند. گروهى نیز آرامش را در کسب مقام و شهرت مىبینند. و براى آن خود را به آب و آتش مىزنند. گروهى به اشتباه آرامش را در پناه بردن به دامن «اعتیاد”مىبینند. تا دمى آرامش و تسکین یابند که این آرامش کاذب است.
قرآن مجید تنها نسخه شفابخش اضطراب را یاد خدا مىداند.
تنها پاسخ نداى فطرت را ذکر خدا مىبیند. ولى مقصود ذکر قلبى است. نه ذکر زبانى؛ زیرا قرآن کریم آن ذکر زبانى را که با ذکر قلبى همراه نیست، ممدوح نمىشمارد بلکه مذموم مىداند درباره نماز مىفرماید: …اَقِم الصَلاهَ لِذِکرى: «نماز را با یاد من اقامه کن». در سوره ماعون مىفرماید: فَوَیلٌ لِلمُصَلین الذِینَ هُم عَن صَلاتِهِم ساهُون: «واى بر نمازگزارانى که از نمازشان غافلند». معلوم مىشود اگر کسى نماز بخواند، هرچند که ذکر خدا بر زبانش جارى است ولى غافل باشد و نداند چه مىگوید، کارش زار است.
یکى از زیباترین جلوههاى ارتباط عاشقانه با خدا و اساسىترین راههاى سیر و سلوک، ذکر است؛ یعنى مترنم بودن زبان و قلب انسان به اسماء حسناى الهى و شاداب نگه داشتن گل روح در زیر باران یاد حق است. در مقاله نقش آرامش در رشد شخصیت بوسیله یاد خدا به آن توصیه شده است.
سخن پایانی
بنابراین، پامیشا در مقاله بررسی اثر و نقش آرامش در رشد شخصیت که با یاد خدا شکل می گیرد. تاکید می کند. مقصود اصلى، ذکر قلبى است نه ذکر زبانى. ذکر زبانى زمینه است براى پیدایش ذکر قلبى و آرامش با ذکر قلبى مشکلات را حل مىکند. خداوند در سوره طه خطاب به حضرت موسى و هارون علیه السلام مىفرماید: اِذهَب اَنتَ وَ اَخوکَ بآیاتى وَ لا تَنیا فِى ذِکرى): «تو و برادرت با آیات و معجزات من حرکت کنید و در یاد کردن من سستى نکنید». این ذکر، ذکر قلب است؛ زیرا انسانى که در برابر خطر مواجه مىشود و به مقاومت در برابر آن خطر، مأموریت پیدا مىکند، با ذکر زبانى نمىتواند مشکلى را حل کند؛ طمإنینه است که مشکلات را حل مىکند و طمأنینه، با ذکر قلب است نه با ذکر زبان.
البته ذکر زبان خوب است و زمینه را براى ذکر قلب فراهم مىکند. در خصوص این بحث که یاد خدا و ذکر قلبى آرام بخش دلهاست، امام صادق علیه السلام مىفرماید: «اِنَّ القَلبَ لَیَتَجلجلُ فِى الجَوفِ یَطلُبُ الحَقَ فَاذا اَصابَهُ اِطمَئن وَ قَرَّ»: «دل آدمى از درون مضطرب مى شود و در حقیقت خواهان حق است پس آنگاه که به حق رسید، آرام و قرار مىگیرد».
۱ دیدگاه